امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

واکسن 18 ماهگی

بنام خداوند مهربان   شنبه  92/05/26  بالاخره موفق شدیم ببریمت برای آخرین دوره واکسن نوزادی  وااااااااااااااااای که از اسم واکسن هم تنم به لرزه میافته .خدارو شکر که فعلا تموم شد. پسرگلم  15 مرداد   18 ماهت کامل شد و همون روز هم باید واکسن میزدی ولی چون ماه رمضان بود من انداختم بعداز ماه مبارک  تا بتونم  بهترازت مراقبت کنم. و بالاخره شنبه گذشته چون 3 روز هم مرخصی داشتم راحت تونستم کنارت باشم. میدونم خیلی عذاب کشیدی پسرکم ولی دیگه  انشاء ا.... تا موقع مدرسه رفتنت نیازی نیست واکسن بزنی. حالا میریم سروقت ماجراهای صبح روز واکسن 1 - بابای بیچاره مجبور شد یکی 2 ساعت ...
31 مرداد 1392

یکماه بعد

بنام خداوند جان   همان میزبان پرسخاوت مهربان   یکماه گذشت ماهی که پرازبرکت و لطف خدا بود تموم شد . یکماه گذشت و من حتی یکبارهم نتونستم آپ کنم .از این بابت معذرت می خوام .علتش چی بود رو نمیدونم ولی این رو میدونم که خدا خواست و خودش کمک کرد و اون انرژی لازم رو بهم داد تا بتونم سرسفره اش حضور داشته باشم . منتی روش نیست .چون اون نیازی به من و عبادت من و روزه من نداره و هرچی هست لطف خودشه که شامل حال من شدو من با وجود تمام مشکلاتی که تو این ماه سر راه من قرارگرفت تونستم همه روزه هامو نگه دارم . خدایا اگه یکبارتو عمرم ازته دل گفتم شکرت اون همین لحظه است ........... آخه خیلی چیزها هست که تو میدونی ...
20 مرداد 1392
1